مقدمه:
در دنیای ورزش حرفهای، موفقیت همیشه درخشان نیست. گاهی باشگاهها وارد تونل تاریکی میشوند؛ نتیجهها ضعیف، هواداران معترض، بدهیها رو به افزایش، و رسانهها تشنه سقوط. این لحظههاست که رهبری واقعی آشکار میشود — نه در زمان بردها و جامها، بلکه در دل بحران.
اما یک سؤال کلیدی:
وقتی بحران سر میرسد، سایهی رهبری چه نقشی ایفا میکند؟ و اگر آن سایه کمرنگ یا غایب باشد، چه بر سر باشگاه میآید؟
رهبری، نه مدیریت:
در بحران، دیگر چارت سازمانی اهمیتی ندارد. بازیکنان دنبال دستورالعمل نیستند، بلکه دنبال معنا هستند. مدیریت در بحران به دنبال "کنترل خسارت" است؛ ولی رهبری به دنبال "بازآفرینی اعتماد".
رهبران در بحران، با آنچه میگویند و مهمتر، با نحوه رفتارشان، الهامبخش یا نابودکنندهاند.
"در بحران، مردم به دنبال کسی میگردند که بداند چه کار میکند – یا حداقل، طوری رفتار کند که انگار میداند."
– نیکولاس گولاتی، مشاور رهبری ورزشی
موردکاوی: سقوط لیدز یونایتد (۲۰۰۴):
در آغاز دهه ۲۰۰۰، باشگاه لیدز یونایتد در لیگ قهرمانان اروپا خوش درخشید. اما تصمیمهای مدیریتی بدون پشتیبانی رهبری استراتژیک، بدهیهای انباشته و تغییرات پیاپی مربیان، باشگاه را وارد بحرانی عمیق کرد.
هیچ صدای ثابت و الهامبخشی در مدیریت وجود نداشت. هیچ چهرهای که بتواند در طوفان، سکان را در دست بگیرد.
نتیجه؟ سقوط به دسته پایینتر و سالها بازسازی.
نظریه سایه رهبری در بحران:
سایه رهبری مفهومی است که توسط رونالد هایفِتز مطرح شد.
به گفته او، رهبران واقعی در بحران به جای «فرار یا فرافکنی»، سه ویژگی کلیدی از خود نشان میدهند:
ثبات هیجانی: آرامش در طوفان
شفافیت ارتباطی: اطلاعرسانی منظم، صادقانه و قابلاعتماد
نشاندادن الگو: وقتی بقیه دو دلاند، رهبر اولین کسیست که قدم برمیدارد
این سه ویژگی همان سایهایست که روی تیم میافتد؛ اگر روشن و مطمئن باشد، بازیکنان، کادر، و هواداران احساس امنیت میکنند — حتی در دل ناآرامی.
بحران در باشگاههای ایرانی: نگاهی از درون:
در باشگاههای ایرانی، بحران پدیده ناآشنایی نیست. چه به خاطر نتایج ضعیف، چه بحران مالی، چه نوسانهای مدیریتی. اما چرا بسیاری از این بحرانها، به جای مهار، تشدید میشوند؟
پاسخ در نبود "رهبری سازمانی" نهفته است.
مثال بارز: تغییرات مکرر مدیریتی بدون چشمانداز بلندمدت، باعث میشود تصمیمها واکنشی، کوتاهمدت و گاه احساسی باشند. در نتیجه، تیم بدون ناخدا در اقیانوس میماند. و هوادار هم که بیاعتماد میشود، تنها چیزی که باقی میماند، بحران است.
رهبری در بحران چه میکند؟
در یک باشگاه موفق، رهبر در بحران:
بهجای پنهان شدن، در خط مقدم ظاهر میشود
با رسانه و هوادار صادقانه ارتباط برقرار میکند
تغییرات را نه تنها اعلام، بلکه توضیح میدهد
و مهمتر از همه: پیشبینی آینده و ارائه مسیر خروج دارد
پیشنهادهایی برای مدیران باشگاهها:
شبیهسازی بحرانها و تمرین واکنش در تیم مدیریتی
ایجاد هسته رهبری درون باشگاه با محوریت ارزشها
سرمایهگذاری روی آموزش رهبری سازمانی برای مدیران و کاپیتانها
طراحی نقشه ارتباط بحران برای شفافسازی نقشها و کانالهای اطلاعرسانی
جمعبندی:
بحران همیشه رخ میدهد. تفاوت باشگاه حرفهای با باشگاه بحرانزده در نحوه مواجهه با بحران است.
و اینجاست که سایه رهبری معنا پیدا میکند.
اگر آن سایه قوی، روشن و هدفمند باشد، باشگاه نهتنها از بحران عبور میکند، بلکه قویتر بازمیگردد.
رهبری در بحران، فقط یک انتخاب نیست.
ضرورتی حیاتی است.
منابع:
Heifetz, R., & Linsky, M. (2002). Leadership on the Line
Goleman, D. (1998). What Makes a Leader? Harvard Business Review
Frontiera, J. (2010). Leadership and organizational culture transformation in professional sport. Journal of Leadership & Organizational Studies